معماری بستک

.::: کارشناسی معماری دانشگاه آزاد بستک :::.

معماری بستک

.::: کارشناسی معماری دانشگاه آزاد بستک :::.

درباره مهندس امیر نصرت منقح

درباره امیر نصرت منقح


مهندس منقح اما در سال ۱۳۰۲ در تهران به دنیا می آید و با یک زندگی پرفراز و نشیب تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای شیراز و اصفهان و تهران می گذراند و بلافاصله جذب دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می شود و در سال ۱۳۲۵ با مدرک فوق لیسانس معماری این دانشکده را ترک می کند.





















- متولد ۱۳۰۲ تهران
- فارغ التحصیل فوق لیسانس معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با درجه عالی ۱۳۲۵
- جزو معماران نسل نخست معماری مدرن و معاصر ایران
- دریافت بورس پژوهشی معماری از سازمان ملل متحد ۱۳۲۹
- تأسیس مؤسسه معماری خصوصی ۱۳۳۰
- تأسیس مؤسسه معماری مشترک با «یوسف شریعت زاده» ۱۳۳۷
- تأسیس مؤسسه معماری «منقح - شریعت زاده و همکاران» ۱۳۴۴
- تأسیس دفتر مهندسان مشاور «بنیان» ۱۳۵۰
- نایب رئیس انجمن معماران ایران دهه پنجاه
- نایب رئیس جامعه مهندسان مشاور ایران دهه پنجاه
- شرکت در طراحی و اجرا و مدیریت بسیاری از آثار معماری معاصر ایران مثل ساختمان وزارت کار و امور اجتماعی، ساختمان شماره۲ وزارت نفت، مجتمع دانشگاه شهید باهنر کرمان، ساختمان چاپ اسکناس بانک مرکزی، مجتمع های صنعتی ماشین سازی و تراکتورسازی تبریز، روزنامه اطلاعات (خیابان خیام)، تعدادی از بیمارستان ها و مراکز بهداشتی در نقاط مختلف کشور و... ۱۳۵۷ - ۱۳۳۰
- اقامت در واشنگتن (آمریکا) و خلق چند اثر معماری ۱۳۷۳ - ۱۳۵۷
- اقامت در استکهلم (سوئد) و آغاز فعالیت های مجسمه سازی و گرافیک ۱۳۷۳ - ۱۳۸۵
دریافت تقدیرنامه انجمن معماران ایران
آنچه معماری را در یک نگاه و نگره سراسری از سایر هنرهای تجسمی و بصری متمایز می کند، صرف نظر از مباحثی چون اقامت و حضور انسانی و...، انداموارگی آفرینه ها و دخل و تصرف آنها در فضاست. در این رویکرد ارگانیک و انداموار هم تقریباً هیچ فرقی نمی کندکه اثر ابداعی در چه ابعاد و اندازه ای باشد و اینجا باز صرف نظر از تکاپوی معماری آرمان گرا و آوانگارد غربی در ساخت آثاری تندیس وار، معماری و مجسمه سازی را می توان در این رویه و رویکرد تا حدود زیادی هم سو و هم نهاد دید و دانست و درست از همین منظر است که می شود معماری و مجسمه سازی گرافیکی مهندس «امیر نصرت منقح» را در ادامه و در ردیف هم قرار داد و دومی (مجسمه سازی گرافیک) را پیوستاری منطقی بر پیشینه معماری او برشمرد. پیوستاری که درست بعد از گسست فیزیکی وی از وطن و وطن سازی (معماری) تبدیل به یکی از مشغله های مهم این هنرمند سازنده در غربت می شود. کار و کوشی نوستالژیک که ابتدا شکلی پژوهشی و پدیدارشناسانه درباره پیدایی خط در ایران و در تهران مکتوب داشته و بعدها به فضا گره می خورد و به فصل تازه ای از «گرافیسم» و «کالیگرافیسم» می رسد. فصلی که خط زیبای ایرانی و اسلامی را با همان محتوای همیشگی از قید کتاب و کتیبه و دیوار و... رها و در انعکاسی آینه وار در فضا منتشر می کند و می گستراند.
مهندس منقح اما، پیش از آن که یک «خطاط - گرافیست» باشد و با این عنوان شناخته شود، یک معمار معاصر ایرانی به شمار می رودو به عبارتی جزو نسل اولی های این حرفه اجتماعی و هنری و تأثیرگذار است. او در سال ۱۳۰۲ در تهران به دنیا می آید و با یک زندگی پرفراز و نشیب تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای شیراز و اصفهان و تهران می گذراند و بلافاصله جذب دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می شود و در سال ۱۳۲۵ با مدرک فوق لیسانس معماری این دانشکده را ترک می کند. ۵ سال بعد فرصت خاصی نصیب این هنرمند می شود و او با استفاده از بورسیه سازمان ملل متحد از مرزهای ایران فراتر می رود و دایره دانش معماری خود را در کشورهای پیشرفته اروپایی گسترش می دهد. فرانسه، سوئد، نروژ و دانمارک کشورهایی هستند که منقح با استفاده از بورسیه سازمان ملل در آن ها به پژوهش درباره ساختمان های بهداشتی، آموزشی و مسکونی می پردازد و به ایران بازمی گردد. پس از بازگشت به ایران هم مدتی را در وزارت کار و سازمان بیمه های اجتماعی می گذراند و سپس به تأسیس مؤسسه «امیر نصرت منقح و همکاران» مبادرت می ورزد، که زمینه ای برای فعالیت او در مورد طراحی و نظارت بر طرح های ساختمانی ایجاد می کند و سپس پس زمینه ای برای همکاری با زنده یاد «یوسف شریعت زاده» (از معماران فقید معاصر ایران) می شود. در این همکاری که در سال۱۳۳۷ زیر عنوان «مؤسسه امیر نصرت منقح و یوسف شریعت زاده» آغاز می شود، یکی از زبده ترین تیم های فنی معماری کشور در مدت زمانی کوتاه شکل می گیرد. بیمارستان ژاندارمری (نیروی انتظامی فعلی) در خیابان ولی عصر (عج)، ساختمان مرکزی وزارت کار و تأمین اجتماعی در خیابان آزادی تهران، تعدادی از بیمارستان ها و مراکز بهداشتی سازمان بیمه های اجتماعی در نقاط مختلف کشور و از جمله بیمارستان ۳۰۰ تختخوابی اصفهان و بالاخره تعداد زیادی از واحدهای مسکونی و منازل شاخص شخصی حاصل شکل گیری این همکاری در فاصله سال های ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۱ به حساب می آید. در یک گسست مقطعی مهندس شریعت زاده با دوتن از یاران و همکاران خود (مهندس میرزا علی تهرانی و مهندس محسن میرحیدر) مؤسسه مستقلی را پایه گذاری می کنند، که در سال۱۳۴۴ و به خاطر گسترش پروژه های مهم ساختمانی و نیاز مبرم به تیم های زبده طراحی، زمینه ای برای پیوست دوباره به مهندس منقح می شود و تیم واحد و گسترده ای به نام «منقح، شریعت زاده و همکاران» به وجود می آید. بیمارستان ها و مراکز بهداشتی بیمه های اجتماعی کارگران و سازمان تأمین اجتماعی (که آخرین آن ها بیمارستان شهید لبافی نژاد تهران است)، مجتمع های صنعتی ماشین سازی و تراکتورسازی تبریز، ساختمان روزنامه اطلاعات در تهران و در خیابان خیام و چند ساختمان مهم و مرکزی دیگر، که از جمله آن ها می توان به دفتر مرکزی مهندسان مشاور بنیان (پیرراز) اشاره کرد، حاصل کار این گروه جدید است که در فاصله بین سالهای۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰ تحت سرپرستی و مدیریت مهندس منقح صورت می گیرد و چهره می نمایاند.
سال۱۳۵۰ دور تازه ای از فعالیت های این تیم طراحی و معماری تحت عنوان «دفتر مهندسان مشاور بنیان» آغاز می شود که حاصل آن برای جامعه معماری ایرانی بسیار آشناست. در همین سال است که منقح به دلیل ضوابط ارزیابی و احراز صلاحیت مؤسسات فنی از سوی سازمان برنامه و بودجه، دفتر مهندسان مشاور «بنیان» را به اتفاق همکاران خود بنیان می گذارد. مجتمع دانشگاه شهید باهنر کرمان، یک سری از ساختمان های آموزشی دانشگاه علم و صنعت، ساختمان صنایع غذایی در نیشابور و گلپایگان و گرمسار، ساختمان چاپ اسکناس بانک مرکزی در تهران، ساختمان شماره ۲ وزارت نفت در تهران، مجتمع صنعتی واگن پارس در اراک، مجتمع آپارتمانی کارشناسان مراکز صنعتی تبریز، مجتمع مسکونی تندیس در بزرگراه آفریقا (تهران)، مطالعه و طراحی ۱۵ مرکز حوزه عمران روستایی و آشیانه هواپیماهای دولتی در فرودگاه مهرآباد تهران از جمله طرح هایی است که دفتر بنیان در فاصله زمانی ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ طراحی و پیاده می کند.
چهار دهه حضور حساس و حاذق مهندس منقح در عرصه معماری مدرن و معاصر ایران که با عزیمت به آمریکا وارد دوره دیگری می شود، حضوری نیست که بتوان آن را انکار کرد و ردپاهای آن را نادیده گرفت. دعوت به همکاری بهترین مهندسان و معماران و ارائه طرح های اصیل و هماهنگ با محیط و به دور از تقلید ویژگی های بنیادی است که حالا می توان در چشم انداز گسترده و فراگیر گذشته او سراغ گرفت و با همان ها به صورتبندی دستاوردهای معماری اش پرداخت. به این موارد که هر معمار اصیل و هر معماری اصیلی برای «شدن» و «بودن» خود بدان ها نیازمند است، می توان مواردی چون برنامه و نیازهای عملکردی، شرایط و امکانات فنی و اجرایی و مسائل اقتصادی طرح ها را افزود، که فارغ از مسائل زیبایی شناسیک، همیشه و همواره مورد توجه وی و همکاران منتخب اش بوده است.
عزیمت به آمریکا و اقامت در قلب تپنده معماری امروز دنیا در سال ،۱۳۵۷ هنرمند پرکار ما را نه منزوی و نه بازنشسته می کند. وی که در ایران عهده دار سمت های دیگری چون نایب رئیس انجمن آرشیتکت های ایران و جامعه مهندسان مشاور نیز بود، در واشنگتن نیز مورد استقبال برخی از هنردوستان قرار می گیرد و تا سال ۱۳۷۳ که آمریکا را برای همیشه و به قصد اقامت دائمی در سوئد (استکهلم) ترک می کند، چندین ساختمان ویلایی بزرگ را طراحی و اجرا می نماید و بدین ترتیب برگ دیگری به تجربیات وطنی خود در غربت می افزاید.
سکونت در سوئد درواقع تولد دوباره ای برای مهندس منقح به شمار می آید. اینجاست که او از معماری فاصله می گیرد و ذوق و هنرش را در قالبی دیگر عرضه و آزمایش می کند. آثار و آفرینه های گرافیکی و کالیگرافیکی او محصول همین دوره از زندگی شخصی وحرفه ای و هنری اش است. آثاری که ضمن رونمایی خط و گرافیک، بهره ای هم از معماری دارند و آن هم یک معماری ساده و سیال و صمیمی، که با محتوایی از همین دست صورت می گیرند و سایه می اندازند. در این آفرینه ها که با ابعاد مختلف و با ماتریال های متنوع خلق می شوند، منقح هندسه ای را دنبال می کند که شاید خاستگاه اصلی آن همان معماری سنتی ایران و خطوط تزئینی این معماری است. منتها اینجا او آن خطوط را در قالب واژه ها و گل واژه ها به صورت قرینه درآورده و رنگ آمیزی کرده و بر یک محور عمودی استوار نموده است.به طوری که مجسمه ها یا حجم های کالیگرافیک بدون نیاز به پایه های اضافی از ایستایی کاملی برخوردارند.
خط نوشته های سه بعدی و فضایی این معمار معاصر در یک نگاه جامع بیشتر کلماتی چون اسماءمتبرکه اسلامی و مذهبی، اسامی بزرگانی چون حافظ و مولانا و واژگانی موسیقایی رادربرمی گیرد که هرکدام درجای خود و با ترکیب بندی ویژه و منحصر به فردشان از زیبایی و عظمت خاصی برخوردارند و قابل اجرا در هر هیأت و هیبتی هستند.
چندی پیش «انجمن دوستداران هنر ایران» در سوئد نمایشگاهی از آثار پلاستیک (تجسمی) و استتیک این معمار معاصر و موفق ایرانی برگزارکرد که درنوع خود موردتوجه مراجع و مجامع هنری و فرهنگی و مردمی خارج از کشورمان قرارگرفت.
این رویداد نوعی که بازتاب و بازخورد گسترده ای داشت موجب شد که سفیر ایران در سوئد با گسیل یک نامه از اداره کل هماهنگی های فرهنگی وزارت امورخارجه بخواهد که برای عرضه و ارائه هنر تجسمی منقح در ایران تسهیلاتی را دراختیار وی قراربدهند.
اما تأثیرگذاری و فراروی این نمایشگاه، به همین حدود ختم نشد و در ادامه تحسین برخی مجامع حرفه ای و ایرانی آن سوی آب ها را هم به همراه داشت. ازجمله این مجامع که علاقه و ارادت خود را نسبت به ارائه شدن نمونه هایی از آثار هنرمندانشان در نشریات تخصصی معماری انعکاس داد، گروه مهندسان ایرانی مقیم فرانسه بود. در بخشی از نامه ستایش آمیز این گروه چنین می خوانیم: «این آرشیتکت که جایگاهی خاص در فعالیت های معماری ایران دارد و هشتمین دهه زندگی پر از تجربه و اندوخته های سازنده و اجرایی خود را می گذراند، پس از رهایی از ریاست یک شرکت بزرگ معماری که ساختمان های بسیاری در ایران خلق کرد و از بزرگترین مهندسان مشاور زمان بود، با خوی خستگی ناپذیر خود فعالیتش را روی خط دیگری، که می توان آن را نوعی اکسپرسیونیسم جدید در مکتب خط دانست، ادامه داد...
امیرنصرت منقح در این نمایشگاه ثابت کرد که می توان درعمل خط را به فضا کشاند و به خوشنویسان گفت که خط فقط برای تحریر نیست...
تشریح این ابتکار که نشانه ای از یک فعالیت هنری است، بحثی علمی و مفصل دارد و به زمانی دیگر موکول می شود، ولی امیر نصرت منقح که صفات نادر اخلاقی او زبانزد یار و اغیار است، در این راستا خصوصیات یک انسان حقیقی را ازیاد نبرده و در آثارش نام های بزرگان، نام آوران و خادمان ایران و واژه های فارسی قدیم را در قالب های تصویری، که بیان اندیشه آن فرد رامشخص می کند، به معرض دید می گذارد. هنرمندان معتقدند که خط میان اندیشه و رنگ، بیان احساس است و منقح در آمیختگی این دو، اندیشه ای دیگر را عرضه می کند.»
و اما بالاخره که معماران نسل نخست معماری مدرن و معاصر ایران و درمیان آن ها مهندس امیرنصرت منقح را از نسل های بعد و بعدتر مشخص و متمایز می کند، صراحت و سرراستی و سادگی آفریده های آن هاست.
به عبارتی این نسل در مواجهه با واقعیت همیشه و همچنان معماری ایران بود که به آفرینش پرداختند و نه چیزی که یکسر محصول معماری غربی و مؤلفه های آن باشد. به همین خاطر هم اگر معماری ایران در جایی رنگ و روح و رایحه ای خودی می یابد و سیمایی به خود می گیرد، می توان ردپایی از این نسل ایران دیده و فرنگ رفته و مقایسه کرده، دید و پیداکرد. اگرنه که متأسفانه در نسل های بعدی شاید معدود افرادی را بتوان سراغ گرفت و یافت که هنوز حرفی از حال و هوای ایرانی و اینجایی با خود داشته باشند.