معماری بستک

.::: کارشناسی معماری دانشگاه آزاد بستک :::.

معماری بستک

.::: کارشناسی معماری دانشگاه آزاد بستک :::.

هنر بین النهرین ۲


  سبکهای هنری جهان (فصل دوم) - هنر بین النهرین(قسمت اول)  

هنر بین النهرین

درّه مابین دو رود دجله وفرات،به دوقسمت تقسیم می شده است،قسمت پست تریاتحتانی که حاصلخیزتربوده بابل،وقسمت فوقانی که کم محصولتربوده،آشور نامیده می شد.درهمین دره است که چهارتمدن مهم جهانی ظهور کرده است:
1-سومریها(باتمدنی آمیخته به تمدن سامی)
2-آشوریها
3-کلدانیها
4-ایرانیهای هخامنشی

هنر سومریها

سومریهامرد می کشاورزبودند که طرز مهار کردن سیل را آموختند وشهرهایی با دیوارهای حصین ساختند،ماننداوروک یا وارکای کنونی و لاگاش یا تلوه امروزی.
پس ازگذشت چند سده، شبانان چادر نشین سامی ازصحرای غربی به این سوآمدند، کشاورزی راهمراه بابسیاری از دیگردستاوردهای فرهنگ سومری فرا گرفتند،وشهرهای خودرا درشمال این سرزمین تأسیس کردند(کیش، اکد، ماری وبابل).
درطی چند صدسال، حاگمیت بین این دو قوم دست به دست می شد،ولی سامیان توانستنددوپادشاه قدرتمندبه نامهای سارگون وحمورابی راازمیان خود به قدرت برسانند.درزمان حمورابی، بابل پایتخت اولین امپراطوری بابلیها شد.
سومریهابه جهان آخرت توجهی نداشتند، بنابراین توجّه خاصّی نسبت به مراسم تدفین مردگان مبذول نمی کردند،فقط در تدفین پادشاهان وسایل خانه ای که با آنان به خاک سپرده می شد درخورجلال و مقام آنان بودوالاّآرامگاههابرخلاف مقابرمصریهاهیچگونه تزیین ونقش ونگار نداشت، در حقیقت میتوان گفت که:هنر مصری هنر مرگ بود وهنرسومری هنرزندگی. به همین سبب سومریهابه ساختن قصوری می پرداختند که موجبات آسایش درآنهافراهم بود. وهمچنین معابدی رامی ساختندکه خدایان ازآنجابند گان خود رابه نعمات مادی متنعّم میساختند.
برجسته ترین بخش معبدودرواقع شناخته ترین ساختمان دردره بین النهرین، زیگورات نامیده می شد.
درزمینه معماری، سومریهابا فقدان مصالح روبروبودند وتنها مصالح آنها گل ولای بستررود بود که ازآن آجروخشت می ساختند. اساس معماری سومریهارا طاقهای ضربی یاهلالی تشکیل می داد. یکی ازنمونه های معماری اولیۀ سومریها معبدی است نزدیک شهر" اور" که برای پرستش الهه " نین کورساگ" ساخته شده. سومریها درایجاد نقش ها برروی فلزات مهارت داشتند. دراین میان بیشترازمس، برای تهیۀ ظروف استفاده می شده است. درضمن اینکه به ظروف زریّن نیز علاقه داشته وبرای تزیین اسباب وادوات خودازطلا نیزاستفاده می کرده اند.
در یک بررسی کلی:
مردم سومر، زارع وتجارت پیشه بوده اند.علاقمند به زندگی این جهان، دارای مذهب خدایان پرستی. تنها مصالح ساختمانی آنها آجر، و مجسمه های آنان که به سبب فقدان سنگ نادر بود دارای درخشش حیات وسّرزندگی بوده اند.

هنرآشوریها:

آشوریان، از ساکنان بین النهرین شمالی بوده اند،کشف دو دسته بناهای معتبر که از شاهکارهای هنری محسوب می شوند مارا بخوبی با مشخصه های ویژۀهنری مردمان این سامان آشنا می سازد.
دسته نخست، بناهایی است مربوط به شهرتلو(که از شهرهای باستانی است)و دسته دوم،بناهایی است مربوط به نینوا(پایتخت کشورآشور).
یکی از شاهکارهای پر ارزش که ازکاخ تلّوبدست آمده وهم اکنون در موزۀ لوورجای دارد،مجموعۀمجسّمه هایی است مرسوم به کرکسها یا شاهزاده "سیرپورلا".
همچنین نقش برجسته های زیادی از سنگ مرمرسفیدمتعلق به600 تا800 سال ق.م
در نینوا بدست

می گرفتند. مهمترین کاخ ازآن دوران قصِر"سارگون دوم" میباشد.

هنر آکد:

در اواسط هزارۀسوم ق.م دولت سومرزیرسلطۀ آکدیها، که قومی سامی بودند، قرارگرفت. آکدیهافرهنگ سومریهاراجذب کرده به همین جهت بیشترآثارباقی مانده ازآنهامشاهبت زیادی به آثارسومریهادارداز جمله سردیس سارگون فرمانروای مقتدرآکدیهادرنینواکه به شیوه سومریها ساخته و پرداخته شده است.
مقام خداگونه ای راکه پادشاهان اکدبرای خودمدعی بودند،درشاهکاردیگری ازهنرآکدی به نام " لوح پیروزی نارام سین " نیزمیتوان دید.
پیشرفتهاودستاوردهای اکد دراثرتاخت وتازقبایل کوه نشین موسوم به " گوتیان " که نزدیک به شصت سال برسراسر بین النهرین مرکزی وسفلی تسلط یافتندمتوقف شد.

هنربابل:

مردمان مهاجمی که درحدود 2000ق.م به سرزمین سومرواقع دربین النهرین وارد شدند دسته ای ازاقوام سامی بودندکه " آموری" نام داشتندآنان پس از تصرف حکومت سومر، دولتی بوجودآوردندکه به دولت بابل معروف شده است. بابلیها(آموری) بااستفاده ازدستاوردهای تمدّن سومری دولت نیرومندی ساختندوتمامی ساکنان بین النهرین را به اطاعت خوددرآوردند اوج قدرت وشکوه فرهنگی دولت بابل درزمان پادشاه معروف آن حمورابی بوده است. اوحدود1800
سال ق.م حکومت می کرد وعلاوه بر بین النّهرین ، دیکرنواحی اطراف آن رانیز در تصرف داشت وپایتخت را شهربزرگ ومعروف بابل قرار داد.
شهرت وقدرت حمورابی به خاطرمجموعه آثاری است که به نام قوانین حمورابی به روی سنگ استوانه ای شکل کار شده است که آن را در مرکز شهر قرار داده بودند.
اکثرآثارهنری این دوره برروی لوحهایی از جنس سنگ و خشت بوده است.چهره نیمرخ وچشمان درشت از جمله خصوصیات مجسّمه های بابل می باشد. بابلیها در ساخت آجروخشتهای لعابدارومنقوش نیزشهرت دارند.
ازمعروفترین سردمداران بابل نوین،میتوان از" بُخت النّصر" یا" نبوکدنصر" نام برد.
پرستش خورشید ورب الّنوع، از مهمترین جنبه های مذهبی انان بوده است.



  سبکهای هنری جهان (فصل سوم) - هنر بین النهرین (قسمت دوم)  

هنردوران هخامنشی

نبوکدنصر، یا " شاهِ شاهان" به روایت کتاب دانیال نبی، لاف زنان می گوید:من دیواری محکم را برآن داشتم که گرداگرد بابل کشیده شود...تادشمنی که قصدحمله به ماراداشته باشد نتواند تهدیدمان کند...وشهربابل رابه یک دژمستحکم تبدیل کردم.
لیکن پس ازحکاکی این دستخط بر روی دیوارمزبور، شهر به تصرف کورش پادشاه ایران درآمد وعمرسلسلۀ نبوکدنصر به پایان رسید.انگیزۀگسترش قلمروامپراطوری ایران، ایرانیان را به نقاطی بس دورترازبابل کشانید. مصردرسال525 ق.م در برابر ایرانیان تسلیم شد.در سال 480 ق.م امپراطوری ایران ازرود سند تا رود دانوب گسترده بود وفقط مقاومت پیروزمندانۀ یونانیان درسدۀپنجم پیش ازمیلاد توانست مانع الحاق اروپای جنوبی به این امپراتوری شود.
کورش کبیرامپراطوری خودراازدریای مدیترانه تاسرحدهندوستان بسط داد، به آبادکردن مملکت وساختن بناهای عظیم پرداخت.عالیترین بنای این عصر، درشهر" پا سارگاد"که پایتخت ایران بود تأسیس شد که به خاطراهمیت آن به شرح برخی از آثارآن می پردازیم.
مدخل ودرگاههای این کاخ عظیم درعرض بنا واقع شده وبه توسط گاوهایی که بالهای بزرگ داشتند محافظت می شد. یک جفت ازاین مجسمه ها درمدخل تخت جمشید دیده می شودکه سر انسان دارند. در سمت شمال، بر یک سنگ آهکی به درازای سه متر، فرشته ای حجاری شده است. در شمال غرب این کاخ تالارپذیرایی واقع است. در قسمت مرکزی تالاراصلی، دوردیف ستون به ارتفاع 13 مترموجود است. سراین ستونها معمولاًبه شکل سراسب، سرگاونرویا شیر شاخ داربوده است.
بعدازپاسارگاد، بهترین آثارهخامنشیان را در بیستون وآنگاه در تخت جمشید میتوان ملاحظه کرد. پیش ازآنکه ذکری از بیستون وتخت جمشید بنماییم، بد نیست سخنی در باره کتیبه های هخامنشی بگوییم :
خطِ رسمی دولتی درزمان هخامنشی، خط میخی بوده است که حدود سی وشش علامت داشته وهر علامتی نماینده صدایی یا سیلابی بوده است که تا به امروزهجده علامت برای اعداد و چهار علامت برای اشیاءمعین ودو علامت برای جدا کردن کلمات،خوانده شده است.
عالیترین کتیبه هخامنشی کتیبه بیستون است که درآن داریوش کبیر شرح وقایع اوایلِِ سلطنت خود وسرکوبی دشمنان را به شیوایی گزارش می دهد.نقش برجسته بیستون مرکب است از پیکرۀ داریوش بزرگ ودوازده تن دیگر که در یک ردیف، بر روی دیوارۀ بلندی در بیستون ساخته شده است.

داریوش در سال 521 ق.م احتمالاً" شوش" را پایتخت نموده ودستور داده روی تپه مجاورآپادانا، تالار بارعام رابنا سازند.
شوش در آن زمان بزرگترین پایتخت جهان ودرخورجاهِ سلطنت هخامنشی بوده است. چهار رود از آن می گذشت و دورشهر خندقی تعبیه شده بود پرازآب که شهر را به صورت جزیره ای درآورده بود.
معماری کاخ تحت تأثیر هنر بابلی بود وروی دیوارهای خشتی با کاشی های مینایی تصویر سربازان جاودان، شیر، گاو نروموجودات خیالی نقش شده بود. تخت شاهی در قسمت عقب تالار و در جایی نیمه تاریک قرارداشت تا شاه به زحمت دیده شود.
سپس داریوش، تخت جمشید را پایتخت قرارداد.هنرمندان ومباشرانی که کارساختمان شوش رابه انجام رسانده بودند برای ساختمان آپادانا به تخت جمشید احضار شدند وبزرگترین پایتخت جهان در تخت جمشید تقریباً از روی نمونهای که در شوش ساخته شده بود، منتهی عظیم تروباشکوه تر ساخته وپرداخته گردید.
بزرگترین اثرمعماری ومجسمه سازی زمان هخامنشی درتخت جمشید است که یونانیها آن را پرسپولیس می نامند.
به طورکلی هنرهخامنشی هنری است شاهانه ودارای عظمت وجلال. عظمت درموادومصالح ساختمانی(سنگ، آجر، چوب، عاج، طلا، نقره)، عظمت در اندازه ها(اندازۀستون ها، تعداد آنها، وسعت تالارها)، عظمت در رنگ که با پرده ها وسایرتزیینات به عمل می آمده است.
هنر ایرانی هخامنشی، هرچندهنری است شاهانه اما غیر انسانی نیست. پلکان دو طرفۀ وسیع وپهن و نقش برجسته های دیواره های این پلکان این مطلب را تأیید می کند، نشان دادن جمعیت در نقش برجسته های تخت جمشید، ضمن اینکه قدرت پادشاهی و نشان دادن تعداد زیاد باج گذاران را به بیننده القاء می کند، مبین نهایت مهارت حجّاران درکار سنگ تراشی و نهایت ذوق ایرانی برای تزیین می باشد.ایرانیان در کارفلز، یعنی در طلا سازی،نقره کاری، برنز ومس سازی نیزمهارت داشته اند.


منابع:
هنر در گذر زمان نوشته هلن گاردنر
استانداردآموزشی نقاشی نوشتۀ مینا نعمت الهی