سمبولیسم در لغت به معنای رمز گرایی و نمادگرایی است. سمبولیسم، جنبشی نامحسوس در هنر بود که در دهه های 1880 و 1890 در ارتباطی نزدیک با جنبش ادبی سمبولیستی در شعر فرانسه ظهور و شکل گرفت. این جنبش واکنشی بود به اهداف طبیعت گرایانه ی مکتب امپرسیونیسم و نیز به اصول رئالیسمی که توسط کوربه وضع شد. "نقاشی اساسا هنری عینی است و فقط می تواند شامل بازنمایی چیزهایی شود که واقعی و موجودند... شیء انتزاعی به قلمرو نقاشی تعلق ندارد"
بنای Wolkenbuge توسط ال لیستزکی
جریان های هنری اوایل قرن بیستم پیش گویانی بودند که ازآینده خبر دادند وبه زمان پیوستند. چیزی که در دهه های بعد به نام هنر و معماری مدرن از میان این جریان ها برخاست رؤیای دور و دراز این موج های جوان بود. زلزله هایی مانند فوتوریسم، کوبیسم، کانستراکتیویسم، داستیل، دادا و.... پس لرزه هایی برای هنر یک قرن باقی گذاشتند که مرزها را طی کردند و جهانی شدند.
طرحی از پیت موندریان
در تعامل با محافظه کاری روسی و دیگر جنبش های انتزاعی، جنبش افراطی جدیدی به نام دی استیل در هلند شکل گرفت که هرگونه تلاش برای الهام از طبیعت در هنر را مردود می دانست (1931 - 1917). نظریه پردازان این سبک تلاش می کردند تا تمامی نشانه های احساسی و شخصی در هنر را حذف کنند و هنر را به شدت محدود به اصول بدیهی و ساختاری کنند. در نظر آنها آثار هنری قابل ساده شدن به فرم و رنگ هستند و رنگ ها نیز در حد سیاه و سفید و رنگ های اصلی باقی می مانند. این ساده سازی تا حدی پیش رفته است که حتی جهت های بصری را محدود به دو جهت افقی و عمودی می دانند و در آثار این سبک خطوط منحنی و مورب کمتر به چشم می خورند.
فرهنگ سده هجدهم متأخر به ظاهر سرشار از خصوصیات متضاد است: نوکلاسیسیسم با نظم و صراحت هرچه بیشتر خود را با سرچشمه های معماری کهن هماهنگ ساخت، حال آنکه رمانتیسم بر علیه قواعد سنتی سر به شورش برداشت و آئین پرستش هیجانات، موارد استثنایی و غیر متعارف را تجویز کرد.